کد مطلب:315536 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

به سوی دوست
پسر مرجانه ی ناپاك و بی ریشه، به «بكیر بن حمران» كه مسلم او را ضربتی زده بود، رو كرد و گفت: «مسلم را برگیر و او را به بام قصر ببر و در آنجا گردنش را خودت بزن تا خشمت فرونشیند و دلت خنك شود».

مسلم، با چهره ای خندان مرگ را پذیرا شد و همچنان، آرام، استوار، با عزمی قوی و قلبی مطمئن، تن به قضای الهی داد.

«بكیر» حضرت را كه مشغول ذكر و ستایش خدا و نفرین بر خونخواران و جنایتكاران بود، به بالای بام برد، جلاد، ایشان را بر زانو نشاند و گردن ایشان را زد؛ سپس سر و تن حضرت را به پایین انداخت. و این چنین، زندگانی قهرمان



[ صفحه 151]



بزرگی كه در راه دفاع از حقوق محرومان و ستمدیدگان و كرامت انسانی و آرمانهای سرنوشت سازش، به شهادت رسید، پایان یافت.

مسلم، نخستین شهید از خاندان نبوت بود كه آشكارا در برابر مسلمانان او را كشتند و كسی برای رهایی و دفاع از او، از جای نجنبید.